مشرق- پس از پايان دوران دفاع مقدس، در جهاد سازندگي اداره کلي تحت عنوان "اداره کل امور ايثارگران" تشکيل شد که اين اداره سالانه همايشي تحت عنوان "فرماندهان و مسئولين جهاد سازندگي" را برگزار مي کند. همايش پنجشنبه هفته گذشته اين مجموعه که با حضور هفتصد و پنجاه نفر از مجموعه اين رزمندگان از سراسر کشور در تهران برگزارشد با حاشيه هايي همراه بوده است.
ابوالفضل حسن بيگي يکي از اعضاي هيات مديره" کانون سنگر سازان بي سنگر" در گفتگو با خبرنگار سياسي مشرق، با تشريح اين که حوادث هفته گذشته يک عقبه چندين ساله دارد و براي روشن شدن اين موضوع بايد گذشته جهاد سازندگي را مرور کنيم ، گفت: به دليل اينکه در يک مقطع کوتاهي شيخ عبدالله نوري نماينده حضرت امام(ره) درجهاد سازندگي بود وي توانست با بچههاي جبهه و جنگ ارتباط پيدا کند.
البته شخص نوري با توجه به تفکر خاص خودش و جريانات سياسي حامي وي که وابسته به بيت منتظري بودند، در زمان جنگ اختلافاتي با فرماندهان داشتند. دليل اصلي اين اختلافات هم اين بود که استنباط نوري بر اين بود ما مسئوليت سازندگي کشور را داريم و نبايد امکانات را براي جبهه و جنگ ببريم و روي اين موضوع بسيار تکيه مي کرد اما چون جهاد سازندگي در زمان جنگ يک شوراي مرکزي داشت و افرادي مثل سردار بسيجي دکتر حسن فيروزآبادي هم عضو شوراي مرکزي جهاد بودند و از طرفي هم امام(ره) فرمودند "در رأس همه امور جنگ و دفاع مقدس است" به اين جهت در آن مقطع اين نظرات نتوانست کاري باشد.
*محمود حجتي نيروهاي طرفدار عبدالله نوري را بر اين وزارتخانه حاکم کرد
ابوالفضل حسن بيگي در ادامه با بيان اين که بعد از پذيرش قطعنامه و اتمام جنگ شرايط حاکم بر جهاد تغيير کرد، افزود: عناصر و نيروهايي که پس از اتمام جنگ در جهاد به کار گرفته شدند معمولاً عناصر و نيروهايي بودند که همفکر و همجهت آقاي عبدالله نوري بودند.
در اين برهه چون شرايط يک شرايط غيرشفاف بود بخشي از نيروهاي متدين و ولايي نتوانستند در جهاد بمانند و به وزارتخانههاي ديگر منتقل شدند. اين جريان فکري همچنان ادامه داشت و به بچههاي جنگ هم سنگين ميآمد.
عضو سابق اعضاي هيات مديره کانون سنگر سازان بي سنگر، محمود حجتي را مطلوب ترين عنصر طيف عبدالله نوري دانست و اضافه کرد: زماني که عبدالمحمود حجتي وزير جهاد شد مجدداً بخش عمدهاي از نيروهاي طرفدار عبدالله نوري را بر جهاد سازندگي حاکم کرد. وي زماني آمد که اهداف اوليه آنها تحقق پيدا کرده جهاد را در حقيقت منحل کرده بودند و در وزارت کشاورزي ادغام کردند و بهترين عنصرشان هم وزير کشاورزي شد.
در اين مقطع هم بخش عمدهاي از بچههاي طرفدار ولايت ريزش داشتند و از جهاد رفتند و در حقيقت بايد بگويم که بخش اعظمي از بچهها را از جهاد اخراج کردند. اين حاکميت در سطح جهاد کشاورزي تقويت شد تا مقطعي که آقاي اسکندري آمد.
* آسمان کمي تا قسمتي ابري است
نماينده سابق دامغان در مجلس شوراي اسلامي درباره اوضاع وزارت جهاد و کشاورزي پس از روي کار آمدن دولت نهم گفت: آقاي اسکندري هم تا حدود کمي توانست به اهداف بلند آقاي احمدينژاد برسد و اهداف دولت نهم تحقق پيدا بکند. همان نيروها در جايگاههاي مختلف حضور داشتند اما به شدت زمان آقاي حجتي نبود و در حقيقت با اصطلاحي که خودشان ايجاد کردند گفتند که "آسمان کمي تا قسمتي ابري است" يعني ما بايد که شرايط ابري را در نظر بگيريم. ولي عملاً اقدامات و کارهاي خودشان را انجام ميدادند و جاهاي حساس وزارت کشاورزي را در دست گرفته بودند و سعي ميکردند با تعامل و جلسه و اقدامات گوناگوني که داشتند و استفاده از کلمات و جملات مقدس مثل "رزمندگي" و "ايثارگري" و "برادر دو شهيد" به اين شکل خودشان را زير پوشش قرار بدهند و باز هم در جهاد کشاورزي ادامه حيات بدهند.
* حاميان نوري بخش اعظم واردات پروتئين، لبنيات، ميوه و علوفه را در اختيار دارند
فرمانده مهندسي رزمي جنگ جهاد سازندگي در قرارگاه حمزه سيدالشهدا (ع) درباره برنامه ريزي حاميان نوري براي رسيدن به منابع اقتصادي پرسود خاطرنشان مي کند: کار به جايي رسيد که بعضي از نيروهايي که در پستهاي حساس و بسيارپر سود اقتصادي بودند سعي کردند خودشان را بازنشسته کنند و بروند شرکتهاي مختلف و مخصوصاً جاهايي که صادرات واردات و پول و دلار و ارز مطرح بود بروند و از روابط داخلي که دارند خودشان را تثبيت کنند که هنوز هم متأسفانه بخش اعظمي از واردات پروتئين، لبنيات، ميوه و علوفه هم توسط اين افراد صورت مي گيرد. اينها در حقيقت شدند بازوهاي اقتصادي جريان فکري عبدالله نوري. شرکتهاي مختلفي تاسيس کردند و همين الآن که دولت تقريباً ميخواهد دست اينها را کوتاه کند برايش امکانپذير نيست و اينها در لواي کلمه ايثارگر و جانباز و رزمنده و اينها اين کارها را انجام ميدهند!
*انحلال جهاد سازندگي در راستاي رسيدن باند عبدالله نوري به اهدافشان صورت گرفت
ابوالفضل حسنبيگي وقايع دوران وزارت جهاد کشاورزي در دولت اصلاحات و روند انحلال جهاد کشاورزي در دوره رياست جمهوري خاتمي را اينگونه عنوان ميکند: در دوران آقاي خاتمي يک مهندس راه و ساختمان را گذاشتند وزير جهاد سازندگي و از اين فرصت استفاده کردند و جهاد و وزارت کشاورزي را براي رسيدن به اهدافشان در هم ادغام کردند. زيرا جهاد يک نهاد انقلابي بود و نيروهاش از دل انقلاب جوشيده بود طبيعي بود که بايد اينها را به هم ميزدند. ابزار ميخواستند، ابزارشان ادغام شد که حالا بايد نيرو استفاده کنيم.
در جريان رأي اعتماد در مجلس حجتي به صراحت گفت من مقلد آيتالله منتظري هستم يعني يک قبحي هم در مجموعه بچههاي جهاد شکست و يک آب سردي هم روي بچههاي طرفدار ولايت ريخت. (به دليل اينکه حجتي گفت من با قلدري تمام و با قدرت تمام وزير شدم) اين هم شد ابزاري براي آنها و از طرفي هم دولت، دولت خاتمي بود و حمايتهاي پشت پرده از مجموعه خط عبدالله نوري مشغول بود.
وي ادامه داد: در اين مقطع، تلاش بچههاي ولايي بر اين بود که آرامش را حفظ بکنند و سعي کنند با بچههاي طرفدار ولايت ارتباط داشته باشند. چون اين شرايط شرايطي نبود که ما بتوانيد حرف بزنيم. در اين مجموعه کار به جايي رسيد که در زمان آقاي خاتمي نميشد کاري را انجام داد و تلاش بر اين بود که ما موقعيت را حفظ بکنيم و سکوت بکنيم که اين موقعيت، که حتي در جاهايي اينها صحبتهايي ميکردند، توهينها ميکردند، حرفهايي ميزدند؛ اما ما مجبور به سکوت بوديم.
* حذف تدريجي نيروهاي انقلابي از وزارت جهاد کشاورزي
به اعتقاد حسن بيگي دليل حمله هاي مکرر باند حاميان عبدالله نوري در اين برهه به نيروهاي ولايي و ارزشي جهاد اين بود که "آنها ميخواستند از هر جرياني فتنه درست کنند و دقيقاً از اين فتنه بچههاي طرفدار ولايت را حذف بکنند. از طرفي ديگر چون آنها شرايط ويژهاي را داشتند در پستهاي کليدي امکانات وسيعي هم در دست گرفتند.
جهاد در دوران دفاع مقدس، 44 گردان مهندسي رزمي در جبهه داشت که در اواخر جنگ هم به لحاظ اينکه جبهه نبرد گسترش پيدا کرده بود امکانات وسيعي هم به اين گردانها تزريق شد."
حسن بيگي که عنوان برنامهريز طرحهاي عملياتي جبهه هاي جنوب تا غرب را نيز در کارنامه خود دارد، خاطرنشان مي کند: بعد از جنگ مقام معظم رهبري نظرشان بر اين بود که اين مجموعهها همينطور بمانند براي خدمت به محرومين و مأموريتهايي که در سطح روستاها هست را انجام بدهند. اينها از اين موقعيت استفاده کردند و يک قانوني را گذراندند و آن اينکه آمدند اين مجموعه را از حالت دولتي که زير نظر بازرسي کل کشور و ديوان محاسبات هست بيرون آوردند يعني حدود 14 سال قبل اين مجموعه گسترده که 44 گردان بود را به 44 شرکت تبديل کردند تا اين 44 شرکت را تحت عنوان اجراي اصل 44 قانون اساسي به رزمندگان واگذار کنند. (در مراحل بعدي که آقاي حجتي آمد 10 درصد در دولت سهام ممتازه ايجاد کرد).
سهام ممتازه يعني اينکه مسئولين و اعضاي هيئت مديره اين شرکتها در سراسر کشور را وزير منصوب کند. به چه شکل؟ مؤسسهاي در مرکز تأسيس کرد اعضاي هيئت مديره اينها را وزير جهاد منصوب بکند و اين گروه ميتواند شرکتهاي فرعي و اصلي در سراسر کشور را منصوب بکنند. لذا به اين شکل مجموعه "جهاد نصر" در اختيار خود وزير (حجتي) قرار گرفت. بعد هم در اختيار آقاي اسکندري و الآن هم در اختيار آقاي خليليان است.
در زمان آقاي اسکندري، آقاي اسکندري تلاش کرد که از چنگال اينها بيرون بياورد و بچههاي ولايي را بگذارد اما از آنجايي که مجموعه اعضاي هيئت مديره باز همان تفکرات حجتي و منصوبين حجتي بودند و وابستگان آقاي نوري بودند (مثل آقاي روحالاميني، پسرعموي آقاي حجتي) اين عناصر مسير را حفظ کردند تا جايي که امروز ما شاهديم در قالب اصل 44 قانون اساسي شرکتهاي بزرگي مثل کرمان، اصفهان، شيراز را واگذار کردند. ولي همواره اين شرکت ها در اختيار جناح چپ (باند آقاي نوري) است.
بقيه شرکتهايي که نيروهاي حزب اللهي در راس آن قرار داشتند مثل شرکت نصر استان سمنان، مثل چهارمحال بختياري يا بعضي از شرکتهايي که غالباً متشکل از نيروهاي ولايي بودند و نميتوانستند از نيروهاي غيرولايي به عنوان اعضاي هيئت مديره انتخاب بکنند اينها را تلاش کردند در طي اين ده، دوازده سال گذشته به ورشکستگي و بعد انحلال و بعد مصادره اموال بکشانند.
* پيگيـري ها با يک تلفن عبدالله نوري به خاتمي خنثي ميشد
حسنبيگي ادامه مي دهد: ظاهر اين قضيه 10 درصد سهام ممتازه هر وزير را که ميآيد فريب ميدهد. ظاهرش اين است که ده درصد پول در اختيارش است و اگر کاري بخواهد انجام دهد و پول در اختيارش نباشد مي تواند از اين محل استفاده کند و اهداف خودش را پيش ببرد و اين هم ابزار خوبي براي اوست؛ اما نتيجه کار اين است که مجموعه اين رزمندگاني که ميبايست در اين 14 سال گذشته سهام دار باشند و از سود اين شرکتها استفاده بکنند و بعد هم توسعه بدهند (چون در يک مقطعي ما اعلام کرديم ميتوانيم 44 شرکت را 100 شرکت کنيم و سهامش را مجمع رزمندگان بدهيم).
در اينجا باز لازم است من يک نکتهاي را عرض بکنم. جهاد 560 هزار رزمنده طي دوران دفاع مقدس به جبهه اعزام کرده که 65 هزار نفر بالاي 9 ماه در جبهه حضور داشتهاند. 3400 نفر از اين رزمندگان نيز شهيد شدهاند. اين شرکت درقالب اصل 44 قانون اساسي به اين 64 هزار يا 66 هزار نفر تعلق داشت که بخشي از شرکتها را ورشکست کردند طبيعي است که اينها ديگر نميتوانند سهامدار بشوند و فقط در حدود 12000 نفر از اين رزمندگان سهام دار شدند که اين جرمي است که در دولت آقاي خاتمي انجام شد.
ما در آن زمان هم مکاتبات زيادي داشتيم نامههاي زيادي داشتيم ولي کسي توجه نميکرد به دليل اينکه هرچه پيگيري ميکرديم خط آقاي نوري با يک تلفن که با آقاي رئيس جمهور ميزند آن را خنثي ميکرد. اين امکاناتي که در اختيارشان هست به عنوان جهادهاي نصر در واقع کليدي است در اختيار مؤسسه و اين مؤسسه عناصري را که ميخواهد تغذيه بکند هم از نظر مالي و هم از نظر جايگاه به عنوان اعضاي هيئت مديره شرکتهاي اصلي و فرعي ما شاهد اين هستيم که بالغ بر 90 درصد از مديران و اعضاي هيئت مديره اين شرکتها از جريان آقاي نوري هستند.
وي ادامه مي دهد: اين دو گروه در گذشته خيلي با هم درگير نميشدند همان حيا و حجاب و رفاقتهاي زمان جنگ و شهادت و مجروحيت و اسارت و آزادگي و جانبازي باعث شده بود که زياد با هم درگيرنشوند. در جريانات انتخابات رياست جمهوري يک مقدار شفافسازي شد. اين شفافسازي هم به گونهاي بود که مشخص شد که چه کسي ولايي هست و تبعيت از ولايت ميکند. چون ديگر جريان احمدينژاد و موسوي نبود. جريان، جريان ولايت و ضدولايت بود. اطلاعات و اخبار و گزارشي که دست ما آمد براي بچهها ولايت ثابت شد که موسوي عملکردش از بنيصدر بدتر است و در حقيقت اين موضوع باعث بوجود آمدن موضوع پنجشنبه شد.
*دعوتنامه گردهمايي به برخي ازعناصر تاثيرگذار ولايي ارسال نشده بود
حسن بيگي در راستاي بيان اتفاقاتي که باعث شد موضوع روز همايش به وجود بيايد دو مسئله ديگر را نيز عنوان مي کند: در جلسه روز پنجشنبه بعضي از دوستان ما که ولايتي بودند مثل آقاي کوچکزاده که نماينده مجلس است حضورنداشتند. به بعضي از دوستان هم دعوتنامه نرسيده بود.
از طرفي تعدادي از افرادي که در جلسات سالهاي گذشته نميآمدند و خجالت ميکشيدند در جلسات ما بيايند چون مورد غضب بچههاي ولايت بودند اينها آمده بودند و ما ديديم جلسه يک شرايط خاصي دارد. يعني کساني که در سالهاي گذشته خيلي حضور نداشتد و نميآمدند، آمدند و بعد هم در گوشه گوشه سالن جلسات متعددي داشتند و گزارش ميرسيد برادر آقاي عبدالله نوري (حسين نوري) روز قبلش به تهران آمده و يا بعضي افراد از جمله گلي، حجتي و شمايلي فعال شدهاند و در بين بچهها دارند صحبت ميکنند.
*مدير عامل کانون سنگر سازان بي سنگر از حاميان عبدالله نوري است
ابوالفضل حسنبيگي با اشاره به اين مسئله که ما همزمان با گردهمايي فرماندهان و مسئولان جنگ که معمولاً صبحها برگزار مي شود بعدازظهر هم يک جلسه کانون سنگرسازان بيسنگر را داريم، افزود: اين کانون به لحاظ اقتصادي از بعضي از بچههاي جهاد که بيرون رفتهاند و شرکت زدهاند مثل آقاي مرجوعي، مثل آقاي شريفيان که بچه اصفهان هست، مثل آقاي اخلاقي يا مثل آقاي خواجوي کمک مالي مي گيرد.
وقتي کسي کمکي به کانون ميکند يک جاهايي ميتواند اعمال نظر بکند اينها در جلسات قبل حضور پيدا نميکردند، اما روز پنجشنبه ديديم آمدند و بعد مشغول صحبت کردن با نيروها بودند. مديرعامل اين کانون فردي به نام آقاي عظيمي که دلش با آقاي نوري است و عملکردش هم با آن جريان است؛ اما ظاهرش از آقاي عالمي نماينده ولي فقيه در جهاد هراس دارد و سعي ميکند با او ارتباط داشته باشد تا ظاهرش را موجه نشان بدهد.
خيلي هم براي ما تعجبانگيز بود که چرا اينها اينقدر فعالند. ضمناً با کانديدا شدن بعضي از برادرها مثل آقاي نبيزاده از خراسان و آقاي آقاخاني که آماده بودند براي عضويت در هيئت مديره کانديدا شوند مخالفت شد در صورتي که اين خلاف قانون بود؛ چون که قانون ميگويد هرکس که بتواند تا قبل از رأيگيري بيايد مي تواند کانديدا شود.
حسنبيگي ميافزايد: دستور جلسه بعد از ظهر هم اين شد که بعد از ظهر هم کسي نميخواهد از خودش دفاع کند. معمولاً کانديدها ميآيند آنجا و خودشان را معرفي ميکنند و يک کسي مخالفت ميکند يک کسي موافقت ميکند اهدافش را ميگويد. اينها را هم به اين بهانه که ما وقت نداريم تغيير دادند.
ما 2 سال پيش رأيگيري کرديم که اعضاي کانون از 350 نفر به 700 نفر برسد (کانون سنگرسازان بيسنگر) در سالهاي گذشته تلاش ما اين بود که زمان را از اينها بگيريم و به جريانات ولايي بپردازيم و اينها محدودش کرده بودند و سخنران هم نداشته باشد فقط رأيگيري بشه. گزارش مالي هم بايد بدهند که چه کساني پول دادند و کجا خرج شده چون هيئت مديره دارد و تقريباً يک NGO است که اين NGO ميتواند کارهاي اقتصادي هم انجام بدهد و از قانون تجارت تبعيت ميکند. در اين مسأله هم تغييراتي دادند و آمدهاند فعال شدند و وعدههاي مختلف به بچهها دادند که ميخواهيم کارهاي بزرگ انجام بدهيم، شرکتهاي بزرگ راه بيندازيم و ميخواهيم به رزمندهها کمک کنيم که وجههاي سياسي را برگردانند به وجه اقتصادي.
بچههاي جنگ جهاد هم که ديدند آن جهادهاي نصر يکي پس از ديگري منهدم شدند و چهار پنج تا شرکت مثل اصفهان و حمل و نقل مرکز که در دست بچههاي چپ هست سوددهي دارند، بچهها را قانع ميکردند که ببينيد اصفهان چهار سال که سود شرکتشان را ميگيرند. جو را تغيير دادند به ديد اقتصادي در حقيقت جريان داخل جلسه را هم کنترل ميکردند.
*هيات مديره 150 نفر از حاميان عبدالله نوري را به عضويت اين کانون در آوردهاند
وي ادامه مي دهد: به دليل اينکه سالهاي گذشته 350 نفر در نشست هاي سالانه شرکت مي کردند، ما طي سه سال گذشته تلاش کرديم که به چه دليل اعضا بايد 350 نفر باشند در حالي که فرماندهان ما حدود 1000 نفر هستند که آقايان قبول کردند سال گذشته دوبرابر و امسال سه برابر بشود. يعني امسال 1000 بشود. سال گذشته زمان را گرفتند و عليرغم حمايت آقاي اسکندري نگذاشتند اين اتفاق بيفتد. ولي امسال به 700 نفر رسيد حال اينجا چرا ما گفتيم 700 نفر.
در زماني که اين کانون تشکيل شد آقاي حجتي وزير بود از بستگان خودش را گذاشتهاند رئيس هيئت مديره و عضو هيئت مديره سنگرسازان بيسنگر. آقاي عظيمي هم شد عضو هيئت مديره. آقاي شمايلي در آن مقطع اينقدر با اينها نزديک نبود. وسط بود. رأي او بعضي وقت با اونها بود و بعضي وقت با ما بود. طي اين سالها او را گذاشتند مديرعامل جهاد نصر و بعد از آن آمدند و او را به عنوان رئيس هيئت مديره کانون سنگرسازان بيسنگر هم منصوب کردند.
نيمي از اين 350 نفر که به عضويت اين کانون درآمدند آدمهاي تيز طرفدار آقاي نوري بودند که در حقيقت عضو مجمع اين کانون هم ميشوند و اينها هستند که هيئت مديره را انتخاب ميکنند اينها رأي داشتند در اين قضيه و ما از سه سال قبل متوجه شديم که دارند اين کار را ميکنند. پيشنهاد کرديم اعضا دوبرابر و پس از اينکه دو برابر شد سه برابر بشود. يعني سه تا 350 نفر. يعني 1050 نفر. اسامي را هم درآورديم و قرار شد آنهايي که بيش از دو سال جبهه دارند. و مثلاً فرمانده گردان بودند، فرمانده تيپ بودند، مسئول محور بودند، اينها بيايند و عضو شوند. ولي اين باند سعي ميکردند با لطايف الحيل زمان را بگيرند و به بهانه اينکه مصوبه دوسال قبل مبني بر افزايش اعضاء ثبت نشده از اين کار سرباز زدند اما چون من هم عضو هيئت مديره کانون بودم گفتم نشست را دو ماه بيندازيم عقب تا 700 نفر بتوانند شرکت کنند اينها فهميدند اگر اين کار انجام بشود رأي آنها 100نفر از 700 نفر است؛ اما اگر 350 نفر باشد تقريباً راي آنها نصف ميشود. براي همين برنامهريزي کردند و سعي کردند با وعده و وعيد به نفع خودشان راي جمع کنند. که نهايتاً فقط 350 نفر در جلسه کانون شرکت کردند. البته اين افراد در جلسه صبح 700 نفر بودند که اجازه داده نشد آنها در جلسه بعدازظهر حضور يابند.
* انحلال جهاد سازندگي تفکر بنيصدر بود
ابوالفضل حسن بيگي با بيان اين مطلب که جلسه صبح را مدير کل امور ايثارگران وزارت جهاد کشاورزي برگزار مي کند و بعداز ظهر از همين امکانات استفاده مي شود براي کانون سنگر سازان بي سنگر که مدير عامل آن آقاي عظيمي است، افزود: سخنران جلسه صبح سردار عزيز جعفري فرمانده کل سپاه بود.سردار جعفري در سخنراني خود دو مطلب را بيان کرد يکي آغاز جنگ و يکي دوران دفاع مقدس، آغاز جنگ دو تفکر بود تفکر امام خميني و تفکر بنيصدر، بنيصدر از بيرون خط ميگرفت و امام خميني براساس اعتقادات اسلامي.
فرمانده سپاه از برخورد با اسلام و انقلاب اسلامي، گفتند. بعد عمليات جبهه و جنگ را مطرح کردند و بعد هم در موضوع انحلال جهاد سازندگي گفتند که اين تفکر بنيصدر بود که نبايد سپاه باشد، نبايد جهاد باشد و بعد در مورد بحث ولايت فقيه گفت که اين ولايت فقيه بود که نگذاشت سپاه منحل بشود
. الآن خودتان ميبينيد که سپاه خدمات ارزشمندي را دارد انجام ميدهد و متأسفانه تفکري بر جهاد سازندگي حاکم شده که جهاد سازندگي منحل بشود. ادغام ظاهر قضيه هست، عملاً دست آنها قرار گرفت اين کلمات را که ميگفتند يکي بلند شد و شروع به اعتراض کرد و بحث اقاي موسوي را پيش کشيد آقاي عزيز جعفري گفت من از هيچ کس نه دفاع ميکنم و نه تکذيب ميکنم من دارم جهات را ميگويم.
اين فرد نشست ولي دوباره بلند شد و باز هم شروع به زدن اين حرفها کرد که آقاي جعفري گفت اگر شما تحمل نداريد از جلسه بيرون برويد. حدود 730 يا 740 نفر در جلسه حضور داشتند. من رفتم از نزديک اين فرد را ساکت کردم.
* انزواي حاميان عبدالله نوري با شعار کوبنده مرگ بر ضد ولايت فقيه
حسن بيگي ادامه مي دهد: به دنبال بلند شدن اين فرد ده بيست نفر ديگر نيز بلند شدند، آقاي جعفري گفتند هرکس که تحمل ندارد ميتواند برود. بعد ديگر خاموش شدند و آقاي جعفري سخنراني خود را ادامه دادند. فرمانده سپاه وقتي که از پشت تريبون آمدند همه بلند شدند و يکپارچه مرگ بر ضدولايت فقيه گفتند و آقاي جعفري مجبور شدند بايستند و ابراز احساسات کنند.
وقتي ما رفتيم که خداحافظي بکنيم ديديم که شعار مرگ بر منافق بلند شد بعد ايشان سوار ماشين شدند و ما آمديم داخل که ببينيم چي شده. ديديم که حدود بيست، بيست و پنج نفر دارند در مقابل جمعيت 700 نفري شعار مرگ بر منافق سر مي دهند. اين جريان يک جريان زيبايي شد براي اينکه خط نوري مشخص شد و خط ولايت هم جدا شد. جريان خاتمه پيدا کرد.
* ممانعت از کانديدا شدن نيروهاي حزباللهي در انتخابات اعضاي هيات مديره
حسنبيگي ميافزايد: بعد از ظهر، جلسه کانون آغاز شد و من ديدم بچههاي ولايي را دعوت نکردند. من هم رفتم پشت تريبون و گفتم من قبلاً هم بنا به تکليف و حفظ وحدت سکوت کرده بودم ولي امروز وحدت براي آقايان يک ابزار شده است. به چه دليل شما امروز ميخواهيد هيئت مديره را با حضور 300 نفر تشکيل بدهيد. در صورتي که بايد 700 نفر در راي گيري شرکت مي کردند. چرا شما نميگذاريد نيروهاي ولايي ثبت نام کنند؟ چرا يک محدوده مشخصي تعيين کردهايد. آقاي نبيزاده و آقاخاني اصلاً دعوتنامه نگرفتند. نيروهاي ولايي ميگويند به ما کارت دعوت نرسيده. پس شما کاري ميکنيد که نيروهاي ضدولايي بر کانون سنگرسازان بيسنگر حاکم شوند.
حسن بيگي گفت: در ادامه دو- سه ايراد مالي هم گرفتم و اعلام کردم به همين جهت من از عضويت هيئت مديره انصراف ميدهم. رئيس سني جلسه گفت نميشود. ولي من کتبي نوشتم که کانون سياسي شده و آراء خريداري شده و من انصراف ميدهم. شما از کانال مديران رأيها را خريداري کردهايد. مديراني که برخي از آنها سابقه يک روز جبهه هم ندارند که البته اين موضوع هم غيرقانوني است.
*برادر عبدالله نوري: برادرم در خانه خودش تبعيد است!
وي ادامه داد: آقاي نبيزاده که قبلاً فرمانده قرارگاه نجف بود بعد از بنده بالاي تريبون رفت و اصرار کرد که من بمانم ولي من قبول نکردم و انصراف دادم.
ديگران نيز صحبت کردند بعد برادر آقاي نوري، حسين نوري آمد و در جمع بچهها گفت: ببيند چگونه آقاي نوري را مظلومانه زنداني کردهاند و الآن هم خانه خودش تبعيد است و حالا هم که اينگونه در اينجا صحبت مي شود. اين مباحثي بود که داشت انجام ميشد وسط کار و در گوشه جلسه (البته جلسه 350 نفره نه 700 نفره) در اين جمع يک آقايي به نام آقاي مرتضوي به من گفت فلاني چرا اينطور برخورد ميکني. گفتم که من در گذشته تکليف نداشتم که با شما برخورد کنم بحث جذب حداکثري بود و پالسهايي از جاهاي ديگر ميآمد که با اينها مدارا کنيد.
مرتضوي گفت آقا مگر همين آقاي حجتي نبود که فرماندهان رفته بودند خدمت آقا، آقا بهشون احترام گذاشت. گفتم آن روز آقاي حجتي مثل امروز نبود که بگويد اين حکومت، حکومت معاويه است. امروز امثال حجتي شمشيرشان را از رو بستهاند. گفتم اين آقاي شمايلي اون آقاي شمايلي نيست. امروز تکليفمان ولايي است. ديگر محافظهکاري نيست. امروز ديديد که فرمانده سپاه شفاف صحبت کرد. خط نفاق و خط فتنه يک طرف و و خط امام و خط ولايت در طرف ديگر.
آقاي جعفري صبح گفت آن کسي که زمان پيامبر خدا سرباز بود زمان اميرالمؤمنين هم اگر سرباز بود اين درست است. به اين شفافي آقاي جعفري گفتند شما هنوز ميگوييد وحدت. وحدت بهانهاي شده براي شما که هرکاري دلتان ميخواهد بکنيد. آقايان رأي مردم را ميخرند، مردم را گول ميزنند چطور ما هيچ چيزي نگوييم و سکوت بکنيم. خيانتهاي آقاي موسوي از بنيصدر هم بدتر است. موسوي، حتي موسوي قبل از انتخابات هم براي ما نيست به همين دليل کسي مثل سيدحسن خميني هم اينها را ولشان ميکند. بله آقاي مرتضوي همه اينها پولها را برداشتند رفتند تو لندن و پاريس و نيويورک ساختمانهاي آنچنان ساختهاند سرمايههاي زياد عليه نظام و اين شهدا با اين حال شما هنوز انتظار داريد سکوت بکنيم.
*مديرعامل کانون از مجموع200 راي، 207 راي کسب کرد
اين عضو مستعفي کانون سنگرسازان بي سنگر افزود: اما آنها به دنبال اين بودند که جلسه آرام باشد تا رأيگيري انجام شود. رأيگيري هم عجيب و غريب هم بود. 200 رأي به صندوق انداخته شده براي مديرعامل را 207 رأي حساب کردند. بعضي از افرادي که اصلاً در جلسه نبودند کاغذهاشان را گرفتند و امضا کردند که اصلاً حق نداشتند و آمدند رأي ريختند و از اين 9 نفر فقط يک نفر ولايي (آقاي شمابادي) را نتوانستند حذف کنند؛ اما بقيه حذف شدند.اين بحث تا جايي ادامه پيدا کرد که من اعلام کردم اين جلسه بايد دوباره تشکيل بشود و اين رأيگيري مخدوش و باطل است و از جلسه خارج شديم. بعد ديديم که اعلام کردند که در انتخابات آقاي عظيمي با 207 راي نفر اول و آقاي گلي نفر دوم شده در صورتي که شعارهاي صبح نشان داد اينها از 700 نفرصبح 20، 30 نفر بيشتر نيستند. بعد از ظهر هم اينها نفسشان در نميآمد. ولي آرا به اين صورت شد.
بعد از اين قضيه من با دفتر آقاي وزير تماس گرفتم. آقاي وزير نبود گفتم که اين نکات را بنويسند و به آقاي وزير بدهند که با وجود اينکه ما شما را ولايي ميدانيم و برادر شهيد هم هستيد امروز من از شما متأسفم که جا به آنها ميدهيد، ساختمان به آنها ميدهيد.از آنها حمايت مالي مي کنيد و همه امکانات را در اختيارشان ميگذاريد تا اينها اين جريان را ايجاد کنند.
کد خبر 10759
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۱:۰۰
- ۰ نظر
- چاپ
ابوالفضل حسن بيکي با اشاره به برنامه ريزي حاميان عبدالله نوري در وزارت جهادکشاورزي براي رسيدن به منابع پرسود اقتصادي گفت: متأسفانه بخش اعظمي از واردات پروتئين، لبنيات، ميوه و علوفه کشور دست نيروهاي نوري است.